loading...
من و تو پلاس
مهسا بازدید : 115 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
قسمت هفتم :

 

گفتن ماشین مال کیه و صاحبش باید بیاد و از این حرفا .... منم که نمی دونستم مهسا کجاست و  الان حالش خوبه یا نه پیچوندمشون و گفتم ماشین مال یکی از دوستامه ولی الان حالش خوب نیست بیمارستانه و من داشتم می رفتم شب پیشش بمونم .و ........

بالاخره از من تعهد و مدارک و امضاء شماره تلفن و .... گرفتن و گذاشتن بیام بیرون .

و قرار شد مهسا که خوب شد بره دنبال ماشین.

تا سه روز خبری از مهسا نداشتم که اون شب که پیادش کردم کجا رفت و چی شد . هر چی هم از اون موقع زنگ می زدم جواب نمی داد.

تا اینکه یه روز که داشتیم ناهار می خوردیم اومد خونه .

حسابی آرایش کرده بود .....

تعجب کردیم گفتیم کجا بودی تو ... ما که نصفه جون شدیم و ....

گفت رفته بودم پیش یکی از دوستای دوران بچگیم ... امشبم جشن تولدشه باید برم کادو بخرم و....

گفتم ماشین چی شد ؟ رفتی پاسگاه ؟؟؟

گفت نه داداشم دنبال کاراشه ....

و چندتا لباس ور داشت و رفت ...

من که هنوز شک داشتم ... عصر بهش زنگ زدم .

گفتم پس چرا جواب تلفنا رو نمی دادی ؟

گفت گوشیم گم شده دست خودم نیس!

گفتم کجایی می خوام ببینمت .

گفت الان تو پارک شقایق هستم.

رفتم و نشستم باهاش صحبت کردم و گفتم نگرانتم و راستشو بگو که کجا بودی ...

گفت اون شب که منو با اون حال پیاده کردی نفهمیدم چی شد ....

وقتی چش باز کردم دیدم تو یه خونه هستم و یه پسر کنارم نشسته .

بعد شروع کرد به تعریف کردن از پسره .....

حرفاش نگرانم می کرد.

تازه اون شب هم واسه پسره آرایش کرده و اون شب که رفتیم دیدمش دیدم واقعاً راست می گفت پسر خیلی خوبیه !

دیگه تا یه هفته مهسا رو ندیدم .

تو این یه هفته اتفاق جالبی برام افتاده بود.

گروه یه پسره ر ومعرفی کردن که بریم تو نخش !

و این ماموریت به من سپرده شد .

رفتم به عنوان مسافر نشستم تو ماشینش و باهاش صحیبت کردم و با هم دوست شدیم و همون جا رفتیم کافی شاپ و گفتم و من دنبال کار می گردم . مجردم و ....

بعد از کلی مقدمه چینی چیزی که می خواستم رو بهم گفت.

پیشنهاد کار کنار خودش !

گروه پیشنهاد کرد اول حسابی عاشقش کن !

منم همین کار رو کردم و از طرف گروه هم راهنماییم می کردن که چیکار کنم و منم هی گزارش لحظه به لحظه بهشون می دادم .

 

نمی دونم یا پسره دیوونم شده بود یا  کم داشت . زود قبول کرد. و من 4 روز بعد رفتم شروع به کار کردم .

و از همون روز اول شروع کردم به دزدی کردن .

از همه چیز جنس و پول و ....

بعدشم که می فهمید می گفتم لازم داشتم و خوشم اومد و .... از این حرفا ...

اونم که به عشقش به قول خودش می بخشید .

 

از یه طرف دلم می سوخت و از طرفی از طرف گروه مجبور بودم و از طرفی حال می داد ....

بعد یه مدت دیدم پررو شده و میاد نزدیکم می شینه و دستشو می ذاره رو دستم و حرفای عاشقانه می زنه و کم کم داره پاشو می چسبونه به پام و ...

یه روزم گوشیشو جاگذاشته بود رو میز . ورش داشتم و رفتم توش . تو عکساش پر از عکس های لختی بود.

تو شماره هاش شماره های چندتا دختر رو ورداشتم و ببینم کیه . بهشون اس دادم و گفتم دیگه نمی خوام ببینمت .

بیچاره ها هی زنگ می زدن و اس می دادن که چی شده و چرا و ......

منم می خندیدم بهشون ....

تازه نصفی از دزدیهامو نمی فهمید.  هر وقت خوش بود زد حال بهش می زدم . هر وقت کار داشت می گفتم بریم گردش. اونم یا کار و ول می کرد و یا منو نمی برد که در هر دو صورت باهاش قهر می کردم .

تا دو روز می اومد نازمو می کشید.

بالاخره یه روز گفتم 2 میلیون قرض بده خواهرم مریضه می خوام بستریش کنم .....

اونم اولش گفت ندارم و فلان ..... ولی سه روز بعد دو میلیون آورد!!!!!!!!!

بچه های گروه هم هر وقت حال  می کردن می رفتن مغازه ش و هرچی می خواستن ور می داشتن و می گفتن پولشو بعدا می آریم. یا می نوشتم به حساب خودم ! بعد می گفتم دوستام اومدن اینقدر خرید مثلاً ئویست هزار تومن خرید کردن حالا من می خوام برم دکتر خرج دکتر و کرایه رفت و برگشت و پول تو جیبیم و بدهکاریم به آرایشی بهداشتی و آرایشگاه و ...... می شه 350 هزار تومن ..... حالا بده ....

که بیچاره نه تنها دویست هزار تومن اونارو نمی گرفت بلکه باید یه چیزی دستی هم می ذاشت روش ! 

حسابی انداخته بودمش تو قرض و کلی چک ازش داشتن چون  تو  هر فروشگاهی که می رفتم فرت و فرت چک می کشیدم .... دهنش سرویس بود .......

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 297
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 115
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 148
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 583
  • بازدید ماه : 583
  • بازدید سال : 11,137
  • بازدید کلی : 111,254