loading...
من و تو پلاس
مهسا بازدید : 100 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
جودی مشهور می شود

جودی دمدمی دریک پنج شنبه ی معمولی ،با خلق و خوی معمولی قدم رو وارد کلاس شد . آن موقع هنوز زنبور ملکه نیشش نزده بود. جودی ردیف  جلو،کنار فرانک پرل ،پشت میزش نشست. فرانک آهسته پرسید:هی ،جسیکا فینچ را دیدی؟ گفت:آره خوب که چی؟من هر روز می بینمش. پشت سر من ،کمی آن طرف تر می نشیند. تاج روی سرش گذاشته . جودی بر گشت و به جسیکا نگاه کرد،بعد آهسته به فرانک گفت:از کجا آورده؟از تو تخم مرغ شانسی ؟

ادامه داستان را در هفته ی بعد می نویسم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 297
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 127
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 174
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 609
  • بازدید ماه : 609
  • بازدید سال : 11,163
  • بازدید کلی : 111,280