loading...
من و تو پلاس
مهسا بازدید : 202 دوشنبه 27 شهریور 1391 نظرات (2)

نسخه اورجینال فیفا 2012

قیمت: 5200 تومان
فیفا ۲۰۱۲ - FIFA 2012 در ۲ DVD کاملا اورجینال و نقره ای بالاخره نسخه کامل بازی محبــوب فوتبال فیفا ۲۰۱۲ برای علاقه مندان این بازی عــرضه شد. شاید گرافیک خیره کننده این نسخه باعث شود بازیکنان و طرفداران PES هم به سوی این بازی جذب شوند. در چند نسخه گذشته سری بازی های FIFA شاهد کنترل خوبی بودیم، اما در این شماره بازیکنان واقعاً حس کنترل کردن توپ و حرکت با آن را احساس خواهند کرد. این موضوع باعث شده که این نسخه از بازی FIFA 11 برتری پیدا کند

فیفا ۲۰۱۲ - FIFA 2012

در ۲ DVD کاملا اورجینال و نقره ای

بالاخره نسخه کامل بازی محبــوب فوتبال فیفا ۲۰۱۲

برای علاقه مندان این بازی عــرضه شد .

 

قیمت این محصول: 5200 تومان

 

شاید گرافیک خیره کننده این نسخه باعث شود بازیکنان و طرفداران PES هم به سوی این بازی جذب شوند.

در چند نسخه گذشته سری بازی های FIFA شاهد کنترل خوبی بودیم، اما در این شماره بازیکنان واقعاً حس کنترل کردن توپ و حرکت با آن را احساس خواهند کرد. این موضوع باعث شده که این نسخه از بازی FIFA 11 برتری پیدا کند

بازیکنانی که مهارت بالایی داشته باشند، می توانند به نوعی با توپ در بازی برقصند، پاس بدهند و مدافعان را جا بگذارند. باید از موتور فیزیک جدید بازی تشکر کرد که به بازیکنان حالت طبیعی تری بخشیده است

در این نسخه، بازیکنان همدیگر را کنار می زنند و برای بدست آوردن موقعیت بهتر با هم مبارزه می کنند. این موضوع باعث شده که بازیکنان به شدت به هم برخورد کنند، ضربه های دردناکی را تحمل کنند و بازی ای بسیار فیزیکی را انجام دهند.

 

نسخه کامل و اورجینال فیفا ۲۰۱۲

در ۲ دی وی دی اورجینال نقره ای

در بسته بندی اورجینال و شرکتی

قیمت فقط : ۵۲۰۰ تومان

 

قیمت این محصول: 5200 تومان

 

سازندگان خیلی روی این موضوع توجه کرده اند و جزئیات زیادی را برای این قسمت به بازی اضافه کرده اند.

به خوبی می توان محل برخورد ضربه ای که به بازیکن وارد شده را مشاهده کرد. حتی این برخوردها می توانند تأثیرات مختلفی روی بازیکنان بگذارند.

میزان آسیب ضربه ای که به زانو وارد شود، با آسیب ضربه ای که روی مچ پا خورده باشد، متفاوت است. در حقیقت آسیب دیدن ها در این بازی خیلی واقعی تر شده اند. تمام عضلات اصلی بدن برای FIFA 12 تعریف شده اند و به همین دلیل، بازی می داند که بدن بازیکنان در برخوردها باید چه واکنشی از خود نشان بدهد.

EA قول این را هم داده که هر برخوردی موجب آسیب دیدگی بازیکنان نشود. درست است که شبیه سازی در یک بازی بسیار خوب است، اما این موضوع ممکن است از هیجان آن کم کند. ما می خواهیم همین موضوع را به صورتی معقول در بازی مشاهده کنیم و EA نیز این اطمینان را داده که همین طور خواهد بود.

 

قیمت این محصول: 5200 تومان

 

در ۲ دی وی دی اورجینال نقره ای

در بسته بندی اورجینال و شرکتی

 

: System requirements

Operating System: Microsoft ® Windows XP SP3 / Windows Vista / Windows 7

Processor: Intel Core2Duo E2140 1.6GHz or AMD X2 4000 + 2.1GHz or faster

(Memory: 1 GB (2 GB for Vista

Video Card: ATI Radeon X700 Pro 256MB PCI Express or Nvidia GeForce 7800 GTX 256MB PCI Express graphics memory or greater

Sound System: compatible with DirectX ® ۹٫۰c

Hard DriveSpace: 3 GB

 

تصاویری از محیط بازی :

نسخه کامل و اورجینال فیفا ۲۰۱۲

در ۲ دی وی دی اورجینال نقره ای

در بسته بندی اورجینال و شرکتی

برچسب ها:

مهسا بازدید : 298 دوشنبه 06 شهریور 1391 نظرات (0)

بخور نخورهای بارداری

بخور نخورهای بارداری
تغذیه صحیح و مناسب به معنی بیشتر خوردن نیست و خانم های بارداری و شیردهی می‌توانند بدون داشتن رژیم مخصوص و جداگانه مقدار ...

 

تغذیه صحیح و مناسب به معنی بیشتر خوردن نیست و خانم های باردار و شیردهی می‌توانند بدون داشتن رژیم مخصوص و جداگانه مقدار بیشتری از غذای خانواده را نسبت به پیش از دوران بارداری مصرف كنند. خانم های باردار و شیرده هم باید مانند سایر افراد خانواده هر روز از شش گروه غذایی اصلی استفاده كنند. آنچه در تغذیه خانم های باردار اهمیت دارد رعایت تنوع و تعادل در مصرف مواد غذایی است. بهترین راه برای اطمینان از مصرف متعادل و متنوع مواد غذایی در روز استفاده از همه گروه های اصلی غذایی یعنی گروه نان و غلات، گروه میوه ها و سبزی ها، گروه شیر و لبنیات و گروه گوشت، تخم مرغ حبوبات، و مغزها است. تعادل به معنی مصرف مقادیر كافی از مواد غذایی است و تنوع یعنی مصرف انواع مواد غذایی كه در گروه های غذایی قرار دارند. در هر گروه غذایی ،‌مواد غذایی با ارزش غذایی تقریبا یكسان قرار دارند و می‌توان از یكی به جای دیگری استفاده كرد. آنچه می‌خوانید، عبارت است از مهمترین توصیه های متخصصان تغذیه به زنان بارداری كه وزنشان در حد طبیعی است.

 1) گروه نان و غلات، منبع عمده تامین انرژی مورد نیاز روزانه است و شامل انواع نان، برنج، ماكارونی،‌رشته، گندم، جو، ذرت و ... می‌باشد.

 مقدار توصیه شده مواد غذایی

این گروه برای خانم های باردار و شیرده:

7 تا 11 سهم یا واحد در روز كه هر سهم معادل یك برش نان سنگك، تافتون یا بربری به اندازه یك كف دست ( حدود 10 در 10 سانتی متر مربع یا حدود 30 گرم) یا 4 برش نان لواش به همین میزان و یا نصف تا سه چهارم لیوان غلات پخته شده مانند برنج یا ماكارونی است.

 2) گروه میوه ها و سبزی ها منبع عمده تامین ویتامین ها به ویژه ویتامین های A , C و املاح معدنی و فیبر است.

 2-الف: میوه ها: انواع میوه شامل سیب، انگور، گیلاس، گلابی، طالبی، هندوانه، انواع مركبات و ... است. خانم های باردار باید از میوه های مختلف به طور متوسط 3 تا 4 سهم در روز استفاده كنند. هر سهم از میوه ها معادل یك عدد سیب یا پرتقال یا موز متوسط یا نصف لیوان كمپوت یا میوه پخته یا سه عدد زردآلو یا نصفی لیوان حبه انگور( معادل یك خوشه كوچك انگور)‌یا یك چهارم طالبی متوسط یا نصف لیوان آب میوه یا یك سوم لیوان آب لیمو ترش یا دو قاشق غذاخوری میوه خشك( مانند انواع برگه ها) است.

 2-ب) سبزی ها: شامل انواع سبزی های برگی،‌هویج، گوجه فرنگی، كدو، سیب زمینی، خیار، كلم، قارچ، شلغم،‌چغندر،‌انواع جوانه ها و ... است. مقدار توصیه شده از سبزی ها برای خانم های باردار و شیرده به طور متوسط 4 تا 5سهم در روز است كه هر سهم معادل یك لیوان سبزی خام برگ دار یا سالاد سبزی ( شامل گوجه فرنگیف‌كاهو، كلم، فلفل سبز دلمه ای و...) یا نصف لیوان سبزی های پخته است.

3) گروه شیر و لبنیات منبع عمده تامین كلسیم، فسفر، پروتئین و ویتامینهای A , B2 است كه برای رشد و استحكام دندان ها و استخوان ها ضروری است. مواد این گروه شامل شیر، ماست، پتیر، بستنی و كشك است.

در دوران بارداری و شیردهی مصرف حداقل 3 تا 4 سهم از مواد غذایی این گروه در روز توصیه می‌شود. هر سهم معادل یك لیوان شیر یا یك لیوان ماست یا 45 تا 60 گرم پنیر (معادل 2 قوطی كبریت) یا یك لیوان كشك یا 5/1 لیوان بستنی است.

4) گروه گوشت، تخم مرغ ، حبوبات و مغزها منبع عمده تامین پروتئین و املاحی مانند آهن و روی است. مواد این گروه شامل انواع گوشت سفید و قرمز،‌ماهی،‌دل، جگر، تخم مرغ، عدس، حبوبات مانند نخود و لوبیا و مغزها مانند پسته، بادام، گردو و ... است.

5)  مقدار توصیه شده از مواد این گروه برای خانم های باردار و شیرده حدودا سه سهم در روز است كه هر سهم معادل 60 گرم گوشت قرمز یا ماهی یا مرغ یا نصف لیوان حبوبات خام یا یك لیوان حبوبات پخته شده یا دو عدد تخم مرغ یا نصف لیوان از مغزهاست.

6) به غیر از گروه های غذایی اصلی،‌ یك گروه متفرقه نیز وجوددارد كه شامل انواع قندها و چربی ها مانند قند و شكر،‌ شیرینی، روغن،‌كره ،‌خامه، نمك، سس مایونز، انواع مرباها، نوشابه های گازدار، انواع ترشی ها و شورها و غیره است. به طور كلی مصرف مواد این گروه در حداقل مقدار توصیه می‌شود. توجه شود نمك مصرفی در پخت غذا و سر سفره باید حتما یددار باشد.

7) به كلیه خانم های باردار توصیه می‌شود روزانه از هر 4 گروه غذایی اصلی به مقدار كافی و متنوع مصرف كنند. همچنین صبحانه را به طور كامل میل كنند. صبحانه می‌تواند شامل نان و پنیر،‌ نان و كره و مربا، نان و كره و عسل یا نان و تخم مرغ به همراه یك لیوان شیر باشد. خوراك عدسی و انواع آش ها كه در برخی مناطق كشور مرسوم است همراه با نان نیز غذای مناسبی برای صبحانه است.

8) استفاده از سبزی هایی مانند گوجه فرنگی، خیار و یا میوه هایی مانند هندوانه ،‌خربزه،‌و انگور همراه با نان و پنیر در وعده صبحانه بسیار مفید است. استفاده از سایر میوه ها و آب میوه طبیعی مانند آب پرتقال نیز برای صبحانه توصیه می‌شود.

 توصیه های ویژه گروه نان و غلات

* از گروه نان و غلات به طور متوسط 7 تا 11 سهم در روز استفاده كنند.

* ترجیحا از نان های سبوس دار مانند سنگك و بربری به جای نان های سفید استفاده كنند.

* مخلوط غلات و حبوبات مانند عدس پلو، لوبیا پلو، عدسی با نان ، پروتئین مناسبی را برای خانم باردار تامین می‌كند.

 توصیه های ویژه گروه میوه ها و سبزی ها:
* از میوه های متنوع به طور متوسط 3 تا 4 سهم در روز استفاده كنند.
* از انواع میوه های تازه كه در محل موجود است و میوه های خشك مانند كشمش، خرما، توت خشك، انجیر خشك، برگه هلو، زردآلو یا آلوی خشك می‌توانند به عنوان میان وعده استفاده كنند.
* از آنجایی كه خود میوه محتوی فیبر بیشتری نسبت به آب میوه است،‌در صورت ابتلا به یبوست ترجیحا به جای آب میوه خود میوه ها را میل كنند.
* هر روز از سبزی های تازه به میزان 4 تا 5 سهم استفاده كنند.
* از سبزی های دارای برگ سبز تیره ( مانند جعفری)‌به عنوان منابع خوب آهن و ویتامین A  و از مركبات به عنوان منابع خوب ویتامین C استفاده كنند.

 توصیه های ویژه گروه لبنیات

* از شیر و لبنیات در دوران بارداری حدود 3 تا 4 سهم در روز میل كنند.
* شیر را می‌توان به اشكال ساده یا داخل فرنی و یا شیربرنج به عنوان میان وعده استفاده كرد.
* كشك یك منبع غنی از پروتئین، كلسیم و فسفر است. در مناطقی كه كشك در دسترس است توصیه می‌شود همراه با غذاهایی مانند آش و یا بادمجان استفاده شود.
*حتما از كشك پاستوریزه استفاده كنند و پیش از مصرف حداقل 5 تا 10 دقیقه آن را بجوشانند. در صورت فقدان دسترسی به كشك پاستوریزه؛ با اضافه كردن كمی‌آب به كشك های خشك و رقیق كردن آن را حرارت داده و پیش از مصرف بجوشانند.
*اگر مصرف شیر سبب ایجاد نفخ و مشكل گوارشی می‌شود، توصیه شود معادل آن از ماست یا پنیر استفاده كنند.

 توصیه های ویژه گروه گوشت، تخم مرغ، حبوبات و مغزها

* از گروه گوشت، تخم مرغ، حبوبات، و مغزها حدودا سه سهم در روز استفاده كنند.

* از مرغ یا جوجه به صورت كبابی یا آب پز شده هراه با برنج و انواع سبزی های پخته، مانند هویج، نخودفرنگی،‌سیب زمینی، اسفناج ، كدو، لوبیا سبز،‌كرفس و یا هر سزی دیگری كه در دسترس وجود دارد و یا به صورت سوپ مرغ و جوجه استفاده كنند.

* از تخم مرغ ترجیحا به صورت آب پز سفت استفاده شود و از مصرف زرده آن به صورت خام یا نیم بند خودداری كنند. حداكثر می‌توان 4 تا 5 تخم مرغ در هفته مصرف كرد.

*از ماهی به صورت كبابی یا بخارپز حدود یك تا دو وعده در هفته استفاده شود زیرا ماهیها به خصوص به علت دارا بودن اسید چرب امگا 3 در تكامل سیستم عصبی و افزایش قوای ذهنی جنین بسیار موثرند.

*انواع مغزها مانند پسته، بادام، گردو و فندق منابع خوب پروتئین و آهن هستند و می‌توان به عنوان میان وعده از نوع خام آنها (كه نمك كمتری دارد) استفاده كرد.

 توصیه های ویژه گروه متفرقه

مهسا بازدید : 1105 پنجشنبه 26 مرداد 1391 نظرات (0)

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای ابي زيد با نام كجا گمت كردم ... با 3 کیفیت


( ترانه : مريم اسدي / آهنگ : امير عباس حسن زاده / تنظيم : بهروز علياري )

Ebi Zeid - Koja Gomet Kardam


MP3 320

Ebi Zeid - Koja Gome


MP3 128

Ebi Zeid - Koja Gome


Ogg 56

Ebi Zeid - Koja Gome

 

مهسا بازدید : 179 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (1)
سلام!این هفته تا اینجا اصلا برام جالب نبود!بکوب امتحان دادیم!ریاضی،فیزیک،شیمی حالا ۴شنبه هم آدامس قراره امتحان بگیره(به معلم عربیمون آدامس میگیم از وقتی که میاد کلاس عینه آدامس میچسبه به صندلی) دیگه آه در بساط نداریم از شدت کم خوابی تو زنگ تفریح ها میخوابیم دیروز فقط شیمی خوندم چند ساعت شت سر هم بدون هیچ وقفه!واقعامن واسه کنکور میخوام چیکار کنم؟! بعدم که این فاطی تازگیا عجیب وسط کلاس دلقک بازی در میاره دلقکماهم نمیتونیم جلو خودمونو بگیریم فقط میخندیمدیگه پاک آبرومون پیش معلما رفته هرسری نگامون میکنن نیشمون تا بنا گوشمون بازه!بعدم که امروز تو سرویس یکی از دومای ریاضی چنان جواب های عمو سرویسمونو میداد بنده احساس کردم دو تا شاخ از طرفین سرم در حال رویش هست!واقعا پر رو بود حالا حوصله تعریف کردن اینکه جریان چی بود که داشت اونجوری حرف میزدو ندارم!راستی یکشنبه زنگ شیمی نشسته بودم مشغول نوشتن سوال بودم یهو دیدم یه جورای دارم میلرزم نگا کردم دیدم ای دل غافل همه دارن میلرزن و زلزله اس!بچه ها انقدر مسخره بازی در آوردن!یکی عین دیونه ها جیغ میکشید یکی از فرصت استفاده میکرد شروع به بررسی سوال با دوستش میشد اصلا یه کارایی میکردن که آدم به عقلشون شک میکرد!منم داشتم به کارای اینا نگا میکردم(منم خودمو گم کرده بودم همینطوری خشکم زده بود) خداروشکر چندان شدید نبود زلزله ی اصلی تو وان بود که اگه اخبار گفته باشه تلفات زیادی داشته ولی طی این یه هفته باید مواظب پس لرزه ها باشیم!نماز هم باید بخونیم که من بلد نیستمو تنبلیم میاد برم مفاتیح و باز کنم و اگه باشه بخونم!خلاصه که من اولین بارم بود اینجوری زلزله رو احساس کردم!امیدوارم دیگه تا ابد حسش نکنم!بعدم که این جمعه آزمون دارم فکر کنم این دفعه کم بیارم چون دروستو حسابی نخوندم ولی شاید ۵شنبه یه جمع بندی بکنم! پدربزرگمم این چند وقته اوضاع خوبی نداره مدام تنگی نفس میاد سراغشو همچنین افتادن رو دنده لج و میفرماین من بیمارستان برو نیستم!اون وقتایی هم که میرفت خیلی کادرو اذیت میکرد پیره دوس داره نوه هاش  پیشش باشن تو بیمارستانم که میشه ما باید از ساعت ۳بریم پیششون!بعد دیگه الآنم برم که کار مار زیاد دارم!فعلا خداحافظ هموتون همینطور ما!  
مهسا بازدید : 148 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
رفتم تو با اینکه کمرش خم شده بود اما هنوزم از بین پسراشو نوه هاش که همشون ۱۸۰ رو گذشته بودن،قد بلند تر بوداون هیکل قوی و ورزیده ای که داشت دیگه ازش هیچی نمونده بود مریضی باعث شده بود وزن زیادی کم کنه چشماشو بزور باز نگه میداشت اختیار ازش صلب شده بود با کمک دختراش بزور از تخت بلند شد و نشست گوشی تلفن و گرفت با اولین نوه اش که پدرشو خیلی وقت پیشا از دست داده بودو به پدربزرگش بابا میگفت حرف زد...

بهش گفت خداحافظ اگه دیگه ندیدمت... خداحافظ اگه دیگه صداتو نشنیدم... بچه هاش ونوه هاش بزور بغضی که با شنیدن این کلمات تو گلوشون سنگینی میکردو فرو دادن!اما زود بهش گفتن این حرفارو نزن تو باید اونو دامادش کنی ولی اون جوابی نداد چون صداش دیگه بزور در میومد بچه هاشو نوه هاش تنها امیدشون به خداس...

                        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ببخشید اگه زیادی سوزناک نوشتم واقعا حالش خوب نیست من تازه گیا به دیدنش رفتم تموم احساسی که نسبت به اون لحظه ها داشتم این بود خب برام باور کردنی نیست که بابابزرگمو که همیشه سرحال میبینمش یهو اینجوری ببینمش!ولی خدارو شکر هنوز هست نفس میکشه بگذریم هر چه قدر بیشتر مینویسم در موردش ناراحت ترمیشم!دیگه حالا فضارو عوض میکنیم!شما الآن فکر کنید من یکشنه هر چی اختصاصی داشتم وباید میخوندم که نصفه ونیمه خوندمو بخیر گذشت دوشنبه هم یه امتحان توپ از زبان فارسی داریم ومن الآن که دارم اینو مینویسم (یکشنبه)فقط دوتا از درسای فردارو خوندمو دوتای دیگه اش مونده!ولی خدا هرگز این شبهارا از ما دانش آموزان نگیرد که کار ما به وجود آن وابسته اس واگر نبود بجای نمرات سرکلاس که نصفش با همکاریه سایر دانش آموزان صورت میگیرد ویک نفر فیضش را میبرد، دفتر مدیر پذیرای ما دانش آموزان میبود!حال نیز به سبب خواندن ادبیات و زبان فارسی اینجانب احساس میکنم که جایمان با فردوسی اشتباه افتاده ومن ایشان هستم وایشان من...حال نیز گریزی می اندازیم به روز مرگی ها و رخداد های درون مدرسه...........

از فاطی بگویم که با آن جسه ی کوچک و لاغری که دارد زورش از همه ی مابه خصوص شیرین که معروف به گنده بک،ژنده فیل وبشکه است،بیشتر است وهمه ی مادر برابر قدرت او سرتعظیم فرود می آوریم فاطی چشم هایی عسلی دارد وصورتی بسیار ظریف که درصد بانمکیه آن صورت بیشتر از درصد زیباییش است ودریایی از آرامش درون است حتی مواقعی که درسی نخوانده است بسیار ریلکس در مقعر خود یعنی  پای تخته قرار میگیرد وهمیشه با چنین چهره ای به سایرین نگاه میکند  وبه نمره ای که میگیرد بسیار قانع است!(سخته ها اینجوری توضیح دادن)

حال نیز سراغ شیرین میرویم که متخلص به خر خون است البته دوستان او برای راحتیه خود اورا گنده بک میخوانند!او نیز این امر را قبول دارد که به خاطر درشتیه جسه اش نسبت به سایر اعضای گروه مجبور به کنار آمدن با این امر است!او چهارپنجم عمر خود را صرف درس خواندن کرده است واز کارهای بیهوده همیشه امتناع ورزیده است البته در پس این چهره آدمی آب زیره کاه ودوست داشتنی قرار دارد واوبسیار باسیاست است (به زبان ترکی یامان وچوخ بیلمیش)!

حال میرسیم به صبا،او بسیار بر دماغ خوش فرم وسربالایی که دارد میبالد دماغ سایر اعضا نیز کوچک است اما دماغ صبا سر بالا هم میباشد که گویی دماغ خود را به تیغ جراحی سپرده است او علاقه ی وافری به کلامات لپ تاپ،ویندوز سون وفلش دارد همه در کلاسشان میدانند که صبا لپ تاپ دارد و هر روز این مطلب را به شیوه هاییی که فقط خودش بلد است و به طور غیر مستقیم یاد آور میشود!این مطلب از چشم سایرین پنهان نمانده وبا یکدیگر میثاق بسته اند که اگر چنانچه به هر دلیل باز این مطلب را گوشزد کند،با عملیات کاملا سازمان یافته به طرف صبا حمله کنندو اورا در خفا،خفه کنند!

وحال نوبت ریحانه است که سایرین اورا ریحان میخوانند!او نیز چشمانی عسلی دارد وآینه ای کوچک در جیب خود دارد که علاقه ی زیادی به نگاه کردن در آینه وذکر این آیه ی مبارک از سوره ی مومنین (فتبارک الله احسن الخالقین)را دارد وهمیشه خدا را به خاطر داشتن همچین چشمانی شکرگزار است!او از اعتماد به نفس بیشتری نسبت به سایر اعضا دارد بسیار چرب زبان است واز بیان هیچ چیز سر کلاس بیمی ندارد و بسیار اهل سوال کردن است و به ندرت از وی جواب میشنوی البته فقط درپرسشهای شفاهی اینگونه است در کتبی ها چنین عمل نمیکند.

وحال به  پریا میرسیم که همچون شیرین در صورت گم شدن در دستشویی یافت میشود واو نیز همچون سایرین فقط منتظر یک اشاره است تا نیشش تا بنا گوشش باز شود!علاقه ی زیادی به بحث کردن با دبیر زیست شناسی دارد و همیشه انواع ساز های مخالف را مینوازد!ودر منحرف کردن ذهن دیگران تبحر خاصی دارد البته به طور نا محسوس!

                        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اینارو دیروز نوشتم امروز زبان فارسی دادیم سخت بوووووووووووووود همه اولش دهنمون با دیدن سوالا بز موند !۲۰ نداشتیم!من و شیرین هر زنگ تفریح به دستشویی میریم اونروز که با شیرین رفتم،رفتم تو در بستم میخواستم که عملیاتو اجرایی کنم یه لحظه با خودم فکر کردم من که دسنشویی نداشتم چرا اومدم اینجا!دیگه از بس که همینطوری میرم دستشویی وقتایی هم که ندارم اینجوری میشه!بعد اونروزم رفتیم دستشویی دیدیم شیر آب قطعه نگو لوله موله هاش ترکیده بود دیگه ما چه جوری با هزار مکافات از اونجا در اومدیمو خدا میدونه!بعدم دیگه عرضی نیست فعلا بای!        

مهسا بازدید : 208 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
سلاااااااااااام به همه بالاخره اومدممممم!بدون هیچ مقدمه چینی میریم سر اصل مطلب:

اول که پدربزرگم فوت شد نیومدم بعدم که گفته بودم کامپیوترم خراب بود و کارت گرافیکش سوخته بود نزدیکه سه ماه سینه تعمیرگاه بود کیس خالمو آورده بودم اونم یه دو هفته کار کرد بعد سرعتش خیلی کم بود تا میخواستم خاموش کنم باید یه پنج،شیش دقیقه ای منتظر میشدم خاموش شه دیگه حوصله امو سر برده بود بعد دفعه ی آخرکلا سیمشو کشیدم خاموش کردم فرداش که اومدم روشن کنم دیدم ای دل غافل اینم که خراب کردم بعدم به رو خودم نیاوردم که اینم خراب کردم چون دیگه واقعا همه منو به عنوان یه خرابکار حرفه ای میدیدن!بعدم که زدم گوشیمو خراب کردم یه تم خوشگل دانلود کردم ماله لمسیا بود ولی گفتم حالا یه بار که به جایی نمیرسه ولی همون یه بار به کلی جا رسید و گوشیم خراب شد همه رومانام وبرنامه ها همش پریده بود بعد دیگه حسابی این چند وقته خرابکاری کردم!اما تو این مدت تقریبا هرشب با گوشی میومدم ولی این بلاگفایی ها کد رو که میخواست گوشی نشون نمیداد در نتیجه عملیات گذاشتن نظر کلا امکان پذیر نمیشد خلاصه که بدونین سر میزدم ،میخوندم فقط ناقابل نظر نمیذاشتم شده بودم یه خاموش به تمام معنا!بعدم که فعلا برم ولی دیگه از این به بعد تو وبلاگاتون  پلاسم واسه تلافیه نبودم انقدر میام که خسته شین!

فعلا   

مهسا بازدید : 159 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
 

مکان:دبیرستان دخترانه ی...                                    زمان:یادم نیست

طبق معمول با بچه نشستیم داریم مسخره بازی در میاریم یهویکی از بچه ها با عجله میاد کلاس ومیگه:نور... داره میاد انضباطا رو بده فقط گفتن همین جمله کافی بود تا همه عین فنر ازجاشون بپرن وعین مرغای سر کنده این وراونور برن ومن در حالیکه بایک لبخند که سرشار از یه آرامش درونیه به ناخونام نگاه کنم و بعد از چند هفته به این فکر بیافتم که دارن زیادی بلند میشن وطی یک عملیات کاملا سازمان یافته کوتاهشون کنم و ریلکس تر از قبل توصندلیم فرو برم وبه بچه ها نگاه کنم که یهو باشنیدن اسم فلش انگار یه سطل آب سرد ریختن روم ومتاسفانه منم به جمع مرغای سر کنده اضافه میشم فاطی هم که خودش فلش داره دنباله جا واسه قایم کردنش میگرده بهم میگه فلشتو بده یه جا پیدا کردم زود میدم بهش بلند میشه میره منم بهش نگاه میکنم که ببینم مثلا کجارو یپدا کرده که اینطور جسورانه وباقیافه ای که خیلی آروم نشونش میده,داره میره که میبنم خانوم فلشارو با همدستی مبصر پشت روزنامه دیواریی که به دیوار چسبوندن کنار چسباش قایم میکنه با خودم میگم جای خوبیه ولی اگه یه وقت نور... با اون قد بلند وهیکلی همچون رستم دستان وقتی داره ردیف اولو نگاه میکنه بخوره به اون روزنامه دیواری و فلش ها از اون بالا یهویی عرض اندام کنن و بیان پایین چه افتضتاحی میشه به فاطی میگم یه جای دیگه بزاریم اینجا خیلی ضایعس خلاصه از اونجا که ماها تو اینجور چیزا خیلی خلاقیت بخرج میدیم میزاریم بیرون از پنجره جایی که به عقل جن میرسه ولی به عقل نور... نمیرسه بعد خرامان میایم میشینیم و منتظر میشیم این ملکه ی عذاب با دفتر انظباطی بیاد سراغمون !البته برای قایم کردن فلش ها اول تصمیم گرفتیم لای موهای ریحان قایم کنیم که با این طرح هم موافقت نشدو تصویب نشد صبا تو فلشش اسلاید داشت بنابراین چندان خطری نبود شیرینم که حسابی کیفشو پاک سازی کرده بودمیموند ماله منو فاطی که توش همه چی پیدا میشدوبعد طبق معمول قیافه ی برگان مظلومی را که میخواهند سرشان راببرند به خود گرفتیم ومتظر ماندیم!بعدم نشستیم کلی پشت سر این نور...بیچاره بدوبیراه گفتیم بعدم مبصر خبرآورد که نور...بیچاره داشته میرفته به کلاسی که معلم شیمی اش نیومده بودواصلا از انظباطو اینجور چیزا خبری نبوده !               

اینو نوشتم که بدونین ماتو مدرسه چه خون دلها که نمیخوریم! ولی همین خون دلها یا بهتر بگم استرس هاس که این دورانو شیرین میکنه مگه قراره چند باردبیرستانو بخونیم و دبیرستانی بشیم!                                                                                                                             حرفی نیست این روزا خیلی عادی داره میگذره به خاطر این آپ نمیکردم بیام چی بگم وقتی حرفی نیست فقط احتمالا یه اتفاق خیلی بدو تو یه  پست  رمز دار بنویسم!فعلا

مهسا بازدید : 175 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
سلام خواستم بنویسم یه ذره هم نوشتم ولی بعد حوصله ام سررفت خبر این که در شلمچه به سر میبردیم واقعا محشره آدم یه حس و حال دیگه ای داره اونجا اگه نرفتین حتما برین!

________________________                                

علاقه ای به گفتن با جزیئات ندارم از بس که فک بیچاره مو بکارگرفتم وتعریف کردم دیگه فکر میکنم هرسری که میخوام فکمو تکون بدم شیخ صدا میده!خداااااااااااا بهنام صفوی اومده ولی چون ما دیر رسیدیم قضیه کنسرت منتفی شد قرار بود اگه  بهنام صفوی بیاد حتما برم ولی وقتی میگن قسمت همینه دیگه عوضش یه چیزایی رو فهمیدم که به نرفتن به کنسرت می ارزید!به هرحال نشد..            __________________________________                      

توسفر صبا واقعا همسفرخوبی بود ما اولش فکر کردیم هی سوسول بازی در میاره میگه آی اینجام,وای مردم!من کنار صبا بودم اولین شب که تو اتوبوس بودیم نمیدونم طرفای کلیه و شکمم بدجور درد میکرد هی باد میخورد بهم(ترکی میگیم سویوخلوخ فک کنم منم همین شده بودم) مثله یه خواهر دلسوز هی بهم میرسید شب روهم رو زانوش به صبح رسوندم قشنگ قرص داد بهم هی پشتمو ماساژمیداد جا هم داد(استعاره ازپای صبا)که بخوابم(صباییییییی خیلی گلیییییییی)ولی خیلی خوش گذشت بابقیه هم که فقط نیشامون بازبود تو فتح المبین هم همه گی بدون کفش رفتیم تودهلاویه با کلی منت کشی و گردن کج کردن از معاونمون و عمومهربون که بعدها تبدیل شد به عمو سگ اخلاق اجازه گرفتیم که بریم خرید یه جای کوچیکی بود که منو شیرین در عرض 15دقیقه خرید کردیم خیلی چسبید من واسه خواهرم عروسک واینجور چیزا خرید کردم یه روسری هم بزور پیدا کردم واسه مامانم,شیرینم تقریبا عین من!توشلمچه در مورد شهیدمهدی باکری یکی از همرزماش حرف میزد من به خدا,خودم وبه ایشون 2تاقول دادم که وقتی دقیقا بهشون عمل کردم میگم چه قول هایی بودن!تومسجدش یه جایی بود که یه پارچه سبز روش بود میگفتن روش هرچی بنویسی خدابرآورده اش میکنه,کنارش چند تاشهید گمنام خاک کرده بودن بیرون مسجد دقیقاهردو طرف مسجد یه کمی دور تر از مسجد نوشته بودن خطر مین!کلی عکس گرفتیم کنار تانک ها!میدونم خیلی قاریش میش نوشتم ولی دیگه ببخشید تازگی هاحوصله موصله ندارم!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-                                                 

نکته:تشکر از فاطی ونرمین وسارا وخانواده هاشون که ماهارو واقعاشرمنده کردن برامون دعا میکردن که سالم برگردیم!

نکته:تشکراز اقای راننده که با اینکه احساس میکرد با شوماخر داره مسابقه میده ولی به هر حال سالم رسیدیم!

نکته:تشکر از عمولایه کش که حسابی مارو باترس قبل ازمرگ آشنا  کردن!

         

نکته:تشکر از عمه خرخرو که شبا به لطف ایشون و عمو های راننده در خماری خواب به سر میبردیم وعین جغد به دره های اطراف که به خاطر سرعت زیاد کش میومدن نگاه میکردیم!
مهسا بازدید : 193 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)

من الان اصلا حالو حوصله ی نوشتن ندارم اتفاق زیاد بوده ولی این کمر راست بنده رو درسا خم کردن دیگه آه در بساط ندارم نزدیکای عید ومعلما ول کن قضیه نیستن مدام امتحان میگیرن بعدم عین بچه کوچولو ها بهمون تکلیف عید(به قول معلم شیمی عیدانه)میگن همین دیگه بعد چهارشنبه سوری یه جایی دعوتیم امیدوارم اون یه چیزیه بشه منم بیام اینجامفصل بگم

 سه شنبه معلم ورزش دیراومد بعد یکی از دوستام بلند شد رفت ادای معلمارو در آورد خیلی جالب بود میگم کاش یه طوری بودیم که میتونستیم از اون صحنه فیلم بگیریم ولی خب زمونه اس دیگه کسی راضی نمیشه همونطور که ما خودمونم راضی نمیشیم!بعد امروز که داشتم میرفتم زبان یاد تقلید معلم زیستمون افتادم خنده ام گرفت به زور خودمو جمع وجورکردم شانس آوردم کسی نبود جلوم!

فاینال دادم افتضاح سخت بود همه با قیافه های ضایع در میومدن!خواهرم هفته قبل مریض بود هی شکوفه میکرد(گلاب به روتون)بردیم بیمارستان سرم زدن تو اورژانس بودیم قسمت پزشک اورژانس یه دختر بود انترن بود هی باگوشیش ور میرفت یکی از آدمایی که اونجابود حال بچه اش خیلی بد بود بعدم اینم زیاد اهمیت نمی داد دیگه مامانه هی میگفت خانم دکتر این محل نمیداد بعد آخر سربایه لحن بد گفت ببببلهههههههه!اونجابرای اولین بارگفتم اگه قراره منم یه اخلاقی مثل این داشته باشم همون بهتر که قبول نشم برای اولین باریه همچین چیزی درمورد پزشکی گفتم حتی باگفتنشم چشمام پرشدهمچین بغض کردم!خیلی احساس بدی بود ولی خوب من تلاشمو میکنم که اگه قبول نشم بعدها خودمو سرزنش نکنم که میتونستم ولی قصور ازخودم بوده من تلاشمو میکنم نشد هم میگم قسمت نبود بعدهم از هرچی قبول شم سعی میکنم که تواون رشته بهترین من باشم البته اینارو اونروزفکر کردم ها!بعدهم پرستارای اون بیمارستان واقعا مهربون بودن سرم زدنی  نهایت سعیشون و میکردن که بچه مچه ها گریه نکن!

     امروزچهارشنبه سوریه و من سرشار از ذوقم میترسم بخوره توذوقم به هر حال ماله همه ی دوستام که واقعا برام مهمن چهارشنبه شون مبارک(ترجمه ی مستقیم ترکی به فارسی)

امروز چهازشنبه اس اون اتفاق که منتظرش بودم نشدولی میدونم توش یه حکمتی هست ببخشید که اینطوری پراکنده نوشتم اماخب ایده ی بهتری نداشتم جز اینکه اتفاقای هر روز روتو چند سطر بنویسم عرضی نیست

فعلا

 

مهسا بازدید : 197 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
به اینجام میشه گفت وبلاگ؟کافیست تنها با نگاه کردن به تاریخ آخرین پست پاسخ این سوال را بیابید!

متاسفم پاسخ شما اشتباه است اینجا یک وبلاگ است البته نظر شما هم برای ما حائزبسی اهمیت است!

به هر حال یه وقت خدا نکرده فکر نکنین بنده بیکار میچرخم ها اصلا!ولی فکرم نکنین غرق درسم ها اصلا!کلا این چند وقته اصلا نمیدونم چم شده یه طوریم ولی دقیق نمیدونم چه طوری!کلا تو حال و هوای افسردگیم!هی زندگی!عقده ی خود کم بینی هم دارم ادراک پریشیه چهره هم دارم نیکمره راست کلا تعطیل!اما مهمتر از همه دچار تعلیق هویتم دقیقا متوجه نیستم دنبال چیم اصلا حرف حسابم چیه!بیخیال شمام الآن احتمالا دچار هنگی شدید مخ شدید!یه ذره که تکلیفم با خودم مشخص شد میام!

فعلا

تعداد صفحات : 30

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 297
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 41
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 324
  • بازدید ماه : 324
  • بازدید سال : 10,878
  • بازدید کلی : 110,995